مسئله مالکیت زمین در ایران، همواره یکی از پرچالشترین مباحث حقوقی و اجتماعی بوده است. در میان انواع اراضی، آنچه بیش از همه محل اختلاف و سوءتفاهمهای حقوقی قرار گرفته، اراضی موات است؛ زمینهایی که نه سابقه عمران دارند و نه مالک شناختهشدهای. شناخت دقیق این دسته از اراضی و تفکیک آنها از زمینهای بایر و دایر، برای هر شهروند، مالک، یا متقاضی احیای زمین ضروری است، زیرا کوچکترین اشتباه در شناسایی نوع زمین میتواند منجر به ابطال سند مالکیت یا حتی خلع ید قانونی شود.
در گذشته، بسیاری از مردم با اتکا به قواعد فقهی و قانون مدنی، زمینهای بیصاحب و بدون سابقه احیا را آباد میکردند و با استناد به اصل «من احیا ارضاً مواتاً فهی له»، آن را تملک مینمودند. اما پس از انقلاب اسلامی و با تصویب اصل ۴۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، این قاعده دستخوش تغییرات اساسی شد و اراضی موات بهعنوان بخشی از انفال، در اختیار حکومت اسلامی قرار گرفتند. متعاقب آن، قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری (مصوب ۱۳۵۸) و سپس قانون زمین شهری (مصوب ۱۳۶۶)، مالکیت دولت بر این اراضی را تثبیت و چارچوب جدیدی برای واگذاری و احیای آنها تعیین کردند.
در این مقاله تلاش میشود تا با زبانی ساده اما دقیق، مفاهیم کلیدی مانند اراضی موات، تفاوت آن با زمینهای بایر و دایر، رویه قانونی در احیای زمینها، و راهکارهای اثبات احیا پیش از انقلاب یا قبل از سال ۱۳۶۵ بررسی شود. همچنین به رویه قضایی دادگاهها، نقش کمیسیون ماده ۱۲، هیئتهای تشخیص اراضی موات، و نحوه اعتراض به رأی موات بودن زمین نیز خواهیم پرداخت.
مفاهیم پایهای و دستهبندی اراضی
برای ورود به بحث اراضی موات، ابتدا باید با دستهبندی قانونی زمینها آشنا شویم. قانونگذار، اراضی را با توجه به وضعیت آبادانی و سابقهی بهرهبرداری به سه دستهی اصلی تقسیم کرده است: اراضی دایر، بایر و موات. درک تفاوت این دستهها، نقش تعیینکنندهای در تعیین مالکیت، امکان واگذاری و احیای قانونی زمین دارد.
1. اراضی دایر
زمین دایر، به زمینی گفته میشود که احیا شده و به طور مستمر مورد بهرهبرداری قرار دارد. این زمینها معمولاً دارای مالک شناختهشده، سند رسمی و سابقه بهرهبرداری هستند. اراضی کشاورزی در حال کشت، باغات فعال، خانههای مسکونی دارای سکنه، یا زمینهایی که در آن ساختوساز قانونی صورت گرفته، در این دسته قرار میگیرند.
بر اساس ماده ۵ قانون زمین شهری:
« اراضی دایر زمینهایی است که آن را احیا و آباد نمودهاند و در حال حاضر دایر و مورد بهرهبرداری مالک است، شامل اراضی کشاورزی یا آیش.»
2. اراضی بایر
زمین بایر، زمینی است که در گذشته سابقه احیا و بهرهبرداری داشته، اما اکنون رها شده و بلااستفاده مانده است. این اراضی ممکن است هنوز مالک رسمی یا سند نداشته باشند. تفاوت اصلی زمین بایر با موات در این است که بایر زمانی آباد بوده، ولی به دلایلی مانند مهاجرت، ورشکستگی یا اعراض مالک، استفاده از آن متوقف شده است.
طبق ماده ۴ قانون زمین شهری:
« اراضی بایر شهری، زمینهایی است که سابقه عمران و احیا داشته و به تدریج به حالت موات برگشته، اعم از آنکه صاحب مشخصی داشته یا نداشته باشد.»
3. اراضی موات
زمین موات، زمینی است که هیچگاه سابقه احیا و بهرهبرداری نداشته و مالک مشخصی ندارد. این زمینها بهصورت طبیعی باقی ماندهاند، در آنها هیچگونه عملیات زراعی، ساختوساز یا بهرهبرداری صورت نگرفته و در واقع، در شمار اموال عمومی و انفال قرار دارند.
در ماده ۲۷ قانون مدنی آمده است:
« اراضی موات، زمینهایی است که معطل افتاده و آبادی و کشت و زرع در آنها نباشد. »
و همچنین طبق ماده ۳ قانون زمین شهری:
« اراضی موات شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیا نداشته باشد.»
نکته مهم این است که در گذشته، هر شخصی میتوانست زمین موات را با احیا و آباد کردن به تملک خود درآورد. اما پس از انقلاب اسلامی، به موجب اصل ۴۵ قانون اساسی و قوانین بعدی، اراضی موات در اختیار دولت قرار گرفت و تنها با مجوز رسمی دولت، امکان احیا یا تملک آنها وجود دارد.
وضعیت اراضی موات پیش از انقلاب اسلامی
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، دیدگاه غالب حقوقی نسبت به اراضی موات، برگرفته از قانون مدنی و مبانی فقهی بود. بر این اساس، اراضی موات جزء اموال مباح تلقی میشدند؛ یعنی اموالی که مالک خاصی نداشتند و هر فردی که با احیا و آباد کردن آنها، استفادهی مفید میبرد، میتوانست به استناد ماده ۱۴۳ قانون مدنی، مالک زمین شود.
در حقوق مدنی، احیای اراضی موات به عنوان یکی از طرق مشروع تملک به رسمیت شناخته شده بود.
مطابق با ماده ۱۴۱ قانون مدنی:
« مراد از احیای زمین آن است که اراضی موات و مباحه را به وسیله عملیاتی که در عرف آباد کردن محسوب است، از قبیل زراعت، درختکاری، بنا ساختن و غیره قابل استفاده نمایند.»
و بر اساس ماده ۱۴۳ همان قانون:
« هر کس از اراضی موات و مباحه قسمتی را به قصد تملک احیا کند، مالک آن قسمت میشود.»
در این دوره، هیچ الزام جدیای برای اخذ مجوز از دولت برای احیای زمینهای موات وجود نداشت. مردم، بهویژه در مناطق روستایی و حاشیهای، با دیوارکشی، زراعت، یا ساخت بناهای ابتدایی، زمینهای بدون مالک را آباد میکردند و سپس از دولت یا اداره ثبت، تقاضای سند مالکیت میکردند.
مفهوم تحجیر و جایگاه آن در تملک
قانون مدنی بین «تحجیر» و «احیا» تفاوت قائل است.
بر اساس ماده ۱۴۲ قانون مدنی:
«شروع در احیای زمین به واسطه عملیاتی نظیر حفر چاه یا سنگچینی بدون آنکه به آبادانی کامل منجر شود، تحجیر است و موجب مالکیت نمیشود، فقط برای تحجیرکننده حق اولویت ایجاد میکند.»
در نتیجه، صرف دیوارکشی یا نشانهگذاری محدوده زمین، مالکیت ایجاد نمیکرد، اما برای فرد، نوعی حق تقدم در احیا را به رسمیت میشناخت. به همین دلیل، در اسناد عادی پیش از انقلاب، بسیاری از افراد به استناد تحجیر زمینها، آنها را معامله میکردند یا سند میگرفتند.
تحولات حقوقی اراضی موات پس از انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه قانونگذار نسبت به مالکیت زمین، بهویژه اراضی موات، دگرگون شد. تا پیش از انقلاب، زمینهای موات بهعنوان اموال مباح تلقی میشدند و مردم با احیای آنها میتوانستند مالک زمین شوند. اما پس از تصویب اصل ۴۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، زمینهای موات در ردیف انفال قرار گرفتند؛ به این معنا که این اراضی در اختیار حکومت اسلامی هستند و مردم دیگر نمیتوانند به صورت مستقیم با احیا، آنها را به تملک خود درآورند.
در اولین گام، قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری و کیفیت عمران آن در تاریخ ۵ تیر ۱۳۵۸ به تصویب شورای انقلاب رسید. این قانون بهصراحت اعلام کرد که مالکیتهای سابق بر زمینهای موات شهری فاقد اعتبار است و هرگونه تملک این زمینها صرفاً با مجوز و در چارچوب ضوابط دولت امکانپذیر خواهد بود. بر اساس این قانون، به کسانی که پیش از تصویب آن، اقداماتی مانند سنگچینی، دیوارکشی یا علامتگذاری محدوده زمین انجام داده بودند، مهلت مشخصی داده شد تا زمین را احیا و آباد کنند. در غیر این صورت، زمین بدون پرداخت غرامت به دولت منتقل میشد.
این تحول قانونی، تغییر بزرگی در حق مردم بر زمینهای فاقد مالکیت ایجاد کرد. پیش از آن، حتی اقداماتی در حد تحجیر میتوانست برای افراد نوعی حق اولویت ایجاد کند، اما پس از این قانون، اصل بر آن شد که همه اراضی موات شهری در تملک دولت است، مگر آنکه اشخاص بتوانند احیای زمین پیش از ۵ تیر ۱۳۵۸ را ثابت کنند.
در ادامه و بهمنظور اجرای این قانون، قانون اراضی شهری و سپس قانون زمین شهری (مصوب ۱۳۶۶) تصویب شد. این قوانین، مقررات دقیقی را برای تعیین تکلیف زمینهای واقع در محدوده شهرها ارائه کردند. متولی اجرای این قوانین، وزارت مسکن و شهرسازی (در حال حاضر وزارت راه و شهرسازی) است. این وزارتخانه با تشکیل کمیسیون ماده ۱۲ قانون زمین شهری وظیفه دارد تشخیص دهد که آیا زمین در تصرف افراد، موات است یا خیر.
ساختار کمیسیون ماده ۱۲ متشکل از نماینده وزارت مسکن، یک قاضی دادگستری و دیگر کارشناسان فنی است. وظیفه این کمیسیون، بررسی وضعیت اراضی شهری است که توسط اشخاص تصرف یا احیا شدهاند. چنانچه شخصی مدعی باشد که زمین را قبل از سال ۱۳۵۸ احیا کرده، باید مدارک و ادله خود را به این کمیسیون ارائه دهد. اگر ثابت شود که احیا پیش از تاریخ قانونی انجام شده، مالکیت فرد محترم شمرده میشود؛ در غیر این صورت، حتی اگر ساختوساز صورت گرفته باشد، سند مالکیت باطل و زمین به تملک دولت درمیآید.
نکته مهم این است که بعد از ۵ تیر ۱۳۵۸، هیچ فردی بدون مجوز دولت حق احیای زمین موات شهری را ندارد و حتی اگر زحمتی برای آباد کردن آن کشیده باشد، نمیتواند مالک زمین تلقی شود. این موضوع باعث شد بخش زیادی از اراضی که با اسناد عادی بین مردم دستبهدست شده بودند، دچار اختلافات حقوقی شوند.
وضعیت اراضی موات در محدوده شهری
اراضی مواتی که در داخل محدوده قانونی شهرها قرار دارند، طبق قوانین جاری جمهوری اسلامی ایران، کاملاً تحت مالکیت و مدیریت دولت هستند. این اراضی عمدتاً مشمول قانون زمین شهری مصوب سال ۱۳۶۶ و همچنین قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری مصوب ۱۳۵۸ میباشند.
براساس این قوانین، هرگونه تملک یا احیای زمینهای موات واقع در شهر، پس از ۵ تیر ۱۳۵۸ بدون مجوز رسمی دولت، فاقد اعتبار است؛ حتی اگر شخص متصرف، در زمین ساختوساز کرده یا آن را آباد کرده باشد. اصل حاکم این است که زمین موات در داخل شهرها متعلق به دولت است و هرگونه سند یا ادعای مالکیت گذشته که بر اساس احیای بعد از این تاریخ باشد، باطل خواهد بود.
تشخیص موات بودن اراضی شهری بر عهده کمیسیون ماده ۱۲ قانون زمین شهری است. این کمیسیون یک مرجع رسمی و تخصصی است که با حضور نماینده وزارت راه و شهرسازی، قاضی دادگستری و کارشناسان فنی، به بررسی وضعیت زمینهای مورد تصرف اشخاص میپردازد. در صورتی که این کمیسیون رأی به موات بودن زمین دهد، مالک 3 ماه از تاریخ اطلاع از رای فرصت دارد تا به دادگاه عمومی محل وقوع ملک اعتراض کند.
نکته مهم در خصوص اراضی موات شهری این است که برخلاف تصور عموم، ساختوساز، دیوارکشی یا پرداخت عوارض به شهرداری دلیلی بر مالکیت نیست. تنها راه اثبات مالکیت مشروع، آن است که شخص بتواند احیای زمین را پیش از تاریخ ۵ تیر ۱۳۵۸ و مطابق ضوابط آن زمان اثبات کند.

وضعیت اراضی موات خارج از محدوده شهری
در کنار اراضی موات شهری که تحت شمول قانون زمین شهری و کمیسیون ماده ۱۲ قرار دارند، نوع دیگری از اراضی موات در کشور وجود دارد که خارج از محدودهی شهرها واقع شدهاند. این اراضی نیز اغلب بدون سابقه احیا، فاقد مالک، و به شکل طبیعی و بکر رها شدهاند، اما مقررات حاکم بر آنها با اراضی شهری تفاوتهایی دارد.
برای تعیین تکلیف این دسته از اراضی، در سال ۱۳۶۵، قانون مرجع تشخیص اراضی موات و ابطال اسناد آن به تصویب رسید. بر اساس این قانون، کلیهی زمینهایی که در خارج از محدودهی شهر قرار دارند و فاقد سابقهی احیا هستند، در تملک دولت جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرند، حتی اگر افراد برای آنها سند رسمی یا عادی داشته باشند.
تشخیص موات بودن این اراضی بر عهدهی هیئتهای هفتنفره وابسته به وزارت جهاد کشاورزی (امور اراضی) قرار دارد. این هیئت متشکل از نمایندگان نهادهای مختلف از جمله اداره ثبت، منابع طبیعی، فرمانداری، شورای اسلامی منطقه و یک قاضی دادگستری است. وظیفه این هیئت بررسی دقیق سوابق زمین، وضعیت فعلی آن، و تعیین موات یا غیرموات بودن زمینهایی است که سند دارند اما مشکوک به نداشتن سابقه احیا هستند.
اگر هیئت تشخیص دهد که زمین موردنظر موات است، سند مالکیت شخص باطل و سند جدید به نام دولت صادر میشود. نکتهی قابل توجه اینکه، در مورد اراضی خارج از شهر، مهلت خاصی برای اعتراض به تصمیم هیئت وجود ندارد. به بیان دیگر، اگر شخصی هر زمان متوجه شود که زمین او به عنوان موات شناسایی و در آستانهی مصادره است، میتواند در هر زمان به تصمیم هیئت اعتراض کرده و موضوع را در دادگاه عمومی محل وقوع ملک مطرح کند.
یکی از چالشهای مهم در این زمینه، اختلاف نظر در مورد سال مبنای احیا برای این اراضی است. برخی دادگاهها و کارشناسان بر این باورند که مانند اراضی شهری، ملاک اصلی سال ۱۳۵۸ است؛ اما گروهی دیگر، با استناد به زمان تصویب قانون مرجع تشخیص اراضی موات در سال ۱۳۶۵، احیای پیش از این سال را معتبر میدانند. در برخی استانها، از جمله اصفهان و کاشان، این دیدگاه پذیرفته شده که احیای زمین موات خارج از شهر، اگر تا پیش از سال ۱۳۶۵ انجام شده باشد، معتبر و قابل دفاع است.
روشهای اثبات احیا پیش از تاریخ قانونی
یکی از مهمترین مسائل در دعاوی مربوط به اراضی موات، اثبات زمان احیا است؛ چراکه بر اساس قوانین موجود، اگر فردی بتواند ثابت کند که زمین را پیش از تاریخ ممنوعیت قانونی (۵ تیر ۱۳۵۸ برای اراضی شهری و برخی موارد ۱۳۶۵ برای اراضی خارج از شهر) احیا کرده، میتواند ادعای مالکیت داشته باشد. در غیر این صورت، دولت زمین را موات محسوب کرده و سند مالکیت فرد را باطل خواهد کرد.
برای اثبات احیا، اشخاص باید از ادلهای استفاده کنند که مورد قبول مراجع قضایی و کمیسیونهای تشخیص باشد. این ادله به سه دسته مهم تقسیم میشوند:
۱. شواهد طبیعی و فیزیکی محیطی
- وجود درختان کهنسال، پوشش گیاهی زراعی، یا آثار کشاورزی قدیمی که با بررسی کارشناسی سن آنها مشخص میشود.
- قناتها یا جویهای آب قدیمی که نشان میدهد زمین در گذشته بهرهبرداری داشته است.
- آثار باقیمانده از ساختمانها، دیوارها، باغچهها یا تأسیسات زیرساختی در زمین.
در این نوع بررسیها، کارشناسان رسمی دادگستری از طریق بازدید میدانی و آزمون خاک، میتوانند قدمت بهرهبرداری از زمین را تخمین بزنند.
۲. عکسهای هوایی قدیمی
یکی از قویترین ابزارهای اثبات احیا، استفاده از عکسهای هوایی دهههای ۳۰ تا ۵۰ شمسی است. این عکسها توسط سازمان نقشهبرداری کشور یا ارتش در سالهای مختلف گرفته شدهاند:
- سری اول: حدود سال ۱۳۳۴–۱۳۳۵
- سری دوم: سالهای ۱۳۴۵–۱۳۴۶
- سری سوم: سال ۱۳۴۹
اگر در این عکسها، نشانههایی از احیا، زراعت، درخت، یا ساختوساز مشاهده شود، این موضوع میتواند بهعنوان سند قوی در دادگاه یا کمیسیونهای مربوطه مورد استناد قرار گیرد. کارشناسان با بررسی تطبیقی این تصاویر و تطبیق آن با مختصات جغرافیایی زمین مورد دعوا، گزارش تخصصی ارائه میدهند.
۳. اسناد و مدارک کاغذی یا شهادت شهود
- اسناد عادی خرید و فروش زمین قبل از انقلاب
- قبالههای محلی، قولنامهها، بنچاقها یا رسید پرداخت آببها یا عوارض
- شهادت معتمدین محلی مبنی بر اینکه زمین در گذشته مورد استفاده فرد یا خانوادهاش بوده
در کنار اینها، گزارشهای ارسالی از سوی دهیاریها یا شوراهای اسلامی محلی نیز میتواند به عنوان قرینه مورد توجه مراجع تشخیص قرار گیرد.
رویه قضایی اراضی موات
در سالهای اخیر، پروندههای مربوط به اراضی موات، چه در مناطق شهری و چه خارج از شهر، بخش بزرگی از دعاوی ملکی در محاکم حقوقی را به خود اختصاص دادهاند. این پروندهها عمدتاً حول دو محور شکل میگیرند: اعتراض به تشخیص موات بودن زمین و اثبات احیای پیش از تاریخ قانونی. برای رسیدگی به این موارد، رویه قضایی کشور در حال حاضر تا حد زیادی تثبیت شده، اما برخی تفاوتهای منطقهای و تفسیرهای محلی همچنان مشاهده میشود.
صلاحیت مراجع رسیدگی
- اگر رأی موات بودن زمین از سوی کمیسیون ماده ۱۲ قانون زمین شهری صادر شده باشد (مربوط به اراضی شهری)، مرجع صالح برای اعتراض، دادگاه عمومی محل وقوع ملک است. شخص معترض سه ماه از تاریخ اطلاع از رأی فرصت دارد اعتراض خود را ثبت کند.
- اگر رأی موات از سوی هیئت هفتنفره امور اراضی صادر شده باشد (مربوط به اراضی خارج از شهر)، فرد بدون محدودیت زمانی میتواند به دادگاه عمومی مراجعه و تقاضای بررسی مجدد کند.
در این خصوص، هیئت عمومی دیوان عالی کشور در رأی وحدت رویه شماره ۵۹۱ مورخ ۸/۱۰/۱۳۹۳، صراحتاً اعلام کرده که رسیدگی به اعتراض نسبت به تشخیص موات بودن زمین، در صلاحیت دادگاههای عمومی دادگستری است و دیوان عدالت اداری صلاحیتی در این زمینه ندارد.
رویه قضایی در اصفهان و کاشان
یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات، سال مبنا برای احیا در اراضی خارج از شهر است. همانطور که در بخشهای قبل گفته شد، برخی محاکم سال ۱۳۵۸ را مبنا قرار میدهند، اما برخی دیگر سال ۱۳۶۵ (سال تصویب قانون مرجع تشخیص اراضی موات خارج شهرها) را به عنوان معیار احیا میپذیرند.
در استان اصفهان و شهر کاشان، رویه غالب بر این است که اگر شخصی بتواند احیا قبل از سال ۱۳۶۵ را اثبات کند، حق مالکیت او محترم شمرده میشود؛ حتی اگر بعد از سال ۱۳۵۸ ولی پیش از ۱۳۶۵ احیا انجام شده باشد. دادگاههای این منطقه، استناد به قانون سال ۱۳۶۵ را قابل قبول میدانند، و در موارد متعددی، رأی به رد تشخیص موات صادر کردهاند.
در مقابل، در برخی استانهای دیگر، دادگاهها با تأکید بر مقدمه قانون لغو مالکیت سال ۱۳۵۸ و هدف آن، معتقدند که احیای بعد از این سال فاقد اثر حقوقی است مگر با مجوز قانونی.
آراء دیوان عدالت اداری و دادگاهها
- رأی شماره ۶۹۵ دیوان عدالت اداری (سال ۱۳۷۸): احیای زمین موات شهری پس از تاریخ ۵ تیر ۱۳۵۸ بدون مجوز، حقی برای احیاکننده ایجاد نمیکند و مالکیت آن متعلق به دولت است.
- آراء صادره از دادگاههای بدوی و تجدیدنظر در اصفهان: در مواردی که اسناد عکس هوایی و اظهارات کارشناسان، احیای زمین را قبل از ۱۳۶۵ ثابت کردهاند، رأی به ابطال رأی هیئت ۷ نفره و ابقای مالکیت شخص صادر شده است.

نتیجهگیری
اراضی موات در حقوق ایران جایگاهی حساس و چندلایه دارند. این زمینها در گذشته قابل تملک بودند اما پس از انقلاب اسلامی، به موجب قوانین جدید، مالکیت آنها در اختیار دولت قرار گرفت. چه در محدوده شهری و چه در خارج شهر، تنها در صورتی که فرد بتواند احیای زمین را قبل از تاریخهای مشخص قانونی (۱۳۵۸ یا ۱۳۶۵) اثبات کند، امکان حفظ مالکیت وجود دارد. برای دفاع از حقوق خود در این موارد، آگاهی از قوانین و مشاوره با وکلای متخصص ضروری است.
وکیل قهرمانی؛ همراه شما در زمینه اراضی موات
بر اساس تجربیات پروندههای ملکی متعدد در حوزه اراضی موات، مهمترین توصیه من به موکلان این است که قبل از هرگونه خرید زمین فاقد سند قطعی، حتماً وضعیت حقوقی آن را از نظر “موات بودن”، “ملی بودن”، و “قابلیت ثبت” بررسی کنند. همچنین، در صورتی که با رأی موات بودن زمین مواجه شدهاید، بلافاصله در مهلت قانونی (در مورد زمینهای شهری، ۳ ماه) اقدام به اعتراض کنید. دفاع از حقوق شما نیازمند شناخت دقیق قانون، استناد به مدارک معتبر و در مواردی استفاده از عکسهای هوایی و نظر کارشناسان رسمی است.
برای اطلاعات بیشتر و رزرو وقت مشاوره در این زمینه، با ما در ارتباط باشید.
سؤالات متداول
۱. آیا هرکسی میتواند با احیای یک زمین موات، مالک آن شود؟
خیر. پس از انقلاب اسلامی، اراضی موات به تملک دولت درآمدهاند. احیا تنها در صورتی موجب مالکیت میشود که قبل از ۵ تیر ۱۳۵۸ (در شهرها) یا قبل از سال ۱۳۶۵ (خارج از شهرها) و با مدارک قابل استناد انجام شده باشد.
۲. اگر کمیسیون ماده ۱۲ رأی به موات بودن زمین من بدهد، چهکار باید بکنم؟
شما ۳ ماه از تاریخ اطلاع فرصت دارید که به دادگاه عمومی محل وقوع ملک اعتراض کنید. در این دادگاه میتوانید با ارائه مدارک و نظر کارشناسان، احیای زمین را اثبات کرده و از مالکیت خود دفاع نمایید.
۳. عکسهای هوایی را از کجا میتوان تهیه کرد و چقدر معتبرند؟
عکسهای هوایی را میتوان از طریق سازمان نقشهبرداری کشور یا برخی مراکز پژوهشی و دفاتر نقشهبرداری معتبر دریافت کرد. این عکسها بهعنوان یکی از معتبرترین ادله در پروندههای اثبات احیا توسط کارشناسان رسمی دادگستری استفاده میشوند.